امشب به قصه ای دل من گوش میکنی
فردا مرا چون قصه فراموش میکنی
چون سنگها صدای مرا گوش می کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی
دست مرا که ساقهء سبز نوازش است
با برگ های مرده همآغوش می کنی
گمراه تر از روح شرابی و دیده را
در شعله می نشانی و مدهوش می کنی
ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت، که مرا نوش می کنی
تو درهء بنفش غروبی که روز را
بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
در سایه ها ، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه پوش می کنی ؟
با سلام و خسته نیاشید خدمت شما دوست عزیز
من پست های شما را وبلاگتان دیده ام واقعآ پست های جالب و زیبائی ارسال می کنید
من هم یک سایت دارم که تازه راه اندازی شده به همین خاطر دنبال مدیران فعال می گردم تا تالار گفتمان را مدیریت کنند به همین منظور در صورت تمایل از شما خواهش می شود در سایت زیر ثبت نام کرده
http://www.kahfeshan.com
و سپس نام کاربری خود و همچنین بخش هائی که می توانید مدیریت کنید را برای ما ارسال کنید تا مدیریت شما را فعال کنیم
برای ارسال نام کاربری خود و همچنین بخش هائی که می خوانید مدیریت کنید از طریق زیر با ما تماس بگیرید
Email: kahfeshan@gmail.com
ID yahoo: ali.ghoddosi
دیدم فوتبالیی حتما بهم سر بزن.راستی نظر یادت نره.